ادبیات نظری تحقیق خلاقیت و معلولیت جسمی ادبیات نظری تحقیق خلاقیت ومعلولیت جسمی دانلود ادبیات نظری تحقیق خلاقیت ومعلولیت جسمی |
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 35 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 37 |
توضیحات :
ادبیات نظری تحقیق خلاقیت ومعلولیت جسمی در 37 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.
فهرست مطالب :
فصل دوم
پیشینه تحقیق 19
بررسی تاریخی 21
تعریف خلاقیت 21
عوامل موثر بر خلاقیت 27
رابطه خلاقیت و ویژگیهای شخصیتی 27
دیدگاه روانکاوی از خلاقیت 29
دیدگاه گیلفورد درباره خلاقیت 30
دیدگاه تورنس درباره خلاقیت 31
خلاصهای از تاریخچه نظریههای خود 32
مازلو و نظریه خود 33
چگونگی شکلگیری خود 34
خودپنداری 35
رشد خودپنداری در نوجوانی 36
عنوان صفحه
خودواقعی و خود آرمانی 37
خودشکوفایی و خلاقیت 38
نقش تصویر ذهنی بدن در خودپنداری نوجوان 40
مروری بر دنیای معلولین 41
معلول چیست؟ 43
علل معلولیتها 45
انواع معلولیت 45
جنبههای روانی معلولیت جسمی- حرکتی 46
معلولیت جسمی- حرکتی و خودپنداری 47
مشکلات ناشی از معلولیت و نقایص بدنی 48
تأثیر والدین بر شخصیت افراد معلول جسمی- حرکتی 49
توان بخشی معلولین جسمی- حرکتی 50
بخشی از متن :
پیشینه تحقیق:
فرانک بارون[1] اولین کسی بود که تحقیق تطبیقی چندجانبهای را در مورد سلیقهها و ترجیحات افراد خلاق و غیرخلاق انجام داد. او بر مبنای یک آزمون خلاقیت دو گروه را تشکیل داد. یک گروه مرکب از 25 نفر خلاقترین افراد و گروه دیگر باز هم مرکب از 25 نفر که از نظر خلاقیت در پایینترین سطح قرار داشتند.
تجزیه و تحلیل خصوصیات آزمودنیها به وسیله اعضای مؤسسه شخصیت انجام گرفت این امکان را فراهم کرد که بارون در گروه فوق را چنین توصیف کرد: میزان آگاهی افراد خلاق از مسائل امور زیاد است، نسبت به مسائل بینایی بیعلاقه هستند و بالاخره مبتکر، با همت، پرانرژی و صبور هستند. این توصیفها با عقایدی که معمولاً درباره اصالت جویی و تخیل سازنده ابراز شده است کاملاً تطبیق دارد. بارون مشخصترین کیفیات افراد خلاق را روانی عقیده، بدیههگویی، روانی کلام و نیز آنچه که او آن را «سهولت انجام محرکهای مختلف خواند، میداند، این مفهوم آخری در واقع همان گروهبندی وسیع است که توسط بروند تشریح شده است.
معروفترین تحقیق تطبیقی که درباره ارتباط ویژگیهای فردی و خلاقیت انجام گرفته است به ترمن[2] و همکارانش تعلق دارد که حدوداً به مدت چهل سال 528 آزمودنی سرآمد را مورد بررسی قرار دادند.
تحقیقات پیشین اضطراب را نیز مشخصهای یافتهاند که مانع خلاقیت میشود. البته دادههای موجود این مورد بحثانگیز است. برای مثال وایت[3] ثابت کرد اشخاصی که میزان اضطراب آنها زیاد است به طور معنیداری بهتر عمل میکنند. (مایلی، میترا، 80- 1379).
در همینجا باید اضافه کنیم که آزمایشهای معینی نیز نبودن همبستگی بین صفات خاص شخصیت و خلاقیت را آشکار ساخته است. مثلاً «جان کازی»[4] هیچ تفاوت قابل ملاحظهای از نظر مسائل اجتماعی بین آزمودنیهای «خلاقتر» و با «خلاقیت کمتر» کشف نکرد و نتایج آزمایشهای آیزن اشتات[5] نتوانست این فرضیه را که افراد خلاق در موقعیتهای اضطراری پاسخ تکلیف یافتهتر ارائه میدهند مورد تأیید قرار دهد. رمی شوون[6] با مطالعه شرح حال دانشمندان و افراد مشهور طرح ترمن وارد میکند و اظهار میدارد که توفیق در روابط اجتماعی، معینی منش کاملاً متعادلی که به نظر ترمن کودک خلاق را متمایز میکند به ندرت در کودکی رجال بزرگ دیده میشود. ولی او هم نتیجه میگیرد که برای نابغه بودن به منش و نیرویی نیاز است که در معمول برتر باشد تا بتوان فکر خارقالعادهای را به دیگران بقبولاند (میناکاری، محمود، 1365).
بررسی تاریخ:
تعریف خلاقیت:
بیش از پرداختن به تعاریف خلاقیت اشاراتی کوتاه به تاریخچه آن میشود. امروزه دیگر بر کسی پوشیده نیست که تفکر خلاق و تبلور بیرونی آن یعنی تولیدات خلاقه یکی از عالیترین جلوههای بشری است ولی باید گفت عمر این مفهوم ورود آن به ادبیات روانشناسی بیش از چند دهه نمیگذرد. همان طور که گیلفورد اظهار نمود شاید یکی از موضوعاتی که در روانشناسی بسیار مورد بیتوجهی قرار گرفته خلاقیت است و این در حالی است که هر چه زمان پیش میرود نیاز انسان به ابعاد گوناگون آن طیف وسیعتری به خود میگیرد. سالهای 1941 را با به سالهای گمنامی خلاقیت برشمرد، و شاید سالهای 1950 به بعد را سالهای ترقی خلاقیت دانست. به این دلیل که این بیهیچ شرح و بسطی به فرآیندهای عالی ذهن اضافه گردید.
شاید یکی از دلایلی که سبب گردید نظریهپردازان و معتقدان از خلاقیت دوری جویند به تعریف وتوصیه آن مربوط میشود. خلاقیت از دیربازمفهومی اغفال کننده، مبهم و حتی افسانهای تلقی شده است. و این سردرگمی حتی امروزه نیز وجود دارد. علیرغم تحقیقات فراوان و نسبتاًجامع عقیده بر آن است که خلاقیت اشاره به چندین مفهوم گوناگون دارد. بنابراین با وجود چنین دیدگاههایی ارائه یک تعریف جامعه مورد قبول همگان باشد مشکل است. معهذا این ادعا به معنای آن نیست که نمیتوان تعریفی را در مورد خلاقیت ارایه کرد (فلاول و مارکمن، 1985، جوادیان 1369).
در فرهنگ لغت عمید ابداع یا آفرینش به معنای چیزی نوآوردن یا کاری تازه کردن آمده است. معنی دقیقتر آن عبارت است از پدید آوردن چیزی که سابقاً نبوده است.
ولی در تعاریف روانشناسی ابداع و خلاقیت بدینگونه متمایز از یکدیگر نیستند و در واقع همپوشی نزدیک با یکدیگر دارند. یعنی ابداع نه تنها جدا از خلاقیت نیست بلکه از عناصر اصلی آن به حساب میرود. خلاقیت گاهی شکل تازهای از دیدهها و تولیدات فراموش شده است. به عبارتی ایدههایی قدیمی زیرساز خلاقیت نوین اندوگاهی خلاقیت مبتنی بر هیچ اندیشه از پیش فرض شده نیست و جرقههای آن بسیار نو و تازه است یعنی فرد خلاق علیرغم این که ممکن است تولید او در جای دیگر ثبت شده باشد مبادرت به آفرینش کند. (افروز، 1371).
اما واقعاً خلاقیت چیست و چه عناصری را دربر میگیرد. در فرهنگ لغت روانشناسی خلاقیت یک فرآیند روانی فرض شده است. در این تعریف خلاقیت به حل کردن، ایدهسازی، مفهوم سازی، اشکال هنری، نظریات یا تولیداتی منجر میشود که یگانه بوده و بدیع هستند و در واقع یکی از ملاکهای تمایز فکر خلاق از افکار غیرخلاق اصل یگانه و ابداعی بودن است.
[1] - F.Baron
[2] - Terman
[3] - white
[4] - Jhon cazy
[5] - Eiesentat
[6] - Remy chawin